12  هرم رشد فکری 7

ساخت وبلاگ

معنا

" در دورانی که بشر با استفاده از قدرت تفکر خود توانسته ابزارهایی بسازد که در همه زمینه ها زندگی او را تسهیل کرده و حتی بهتر از خودش اطلاعات را ذخیره نموده و به راحتی بتوانند همه آنها را در اختیار طالبان علم و دانش و اهل اندیشه و تفکر بگذارند تا او بتواند در سایه اطلاعات فراوان و در دسترس، قدرت پردازش و تجزیه و تحلیل بهتری داشته باشد و ابزار سازی او تا جایی پیشرفت کرده که مایل است قدرت پردازش و تجزیه و تحلیل را نیز به ابزار های دست ساز خود واسپارد، جا دارد برای حفظ پایگاه و جایگاه انسانی خود به ابعاد معنوی وجود خود توجه ویژه ای نموده و واقعیت معنوی خود را نیز به رسمیت بشناسد تا همانطور که با به رسمیت شناختن علوم تجربی توانست در زمینه سلامت و رفاه و آسایش و امنیت خود گام های بلندی بردارد با به رسمیت شناختن ابعاد معنوی زندگی خود نیز در زمینه سعادت و عمومیت بخشی به رشد معنوی، به پیشرفت های بزرگ تری نایل آید"

برای فهم هر چه بهتر چگونگی این عمومیت بخشی بهتر است نیم نگاهی به تاریخ علم(1) انداخته و مروری داشته باشیم بر اصول و پایه هایی که علوم تجربی بر آن بنا نهاده شده اند(2).

همانطور که علوم تجربی بر پایه های زیر بنا نهاده شده اند.

جبرگرایی، تجربه گرایی، تکرار پذیری، ابطال پذیری و ایجاز( امساک)

و بشر با سنجش یافته های حاصل از تفکر خود با این اصول می تواند علمی بودن فعالیت های خود و دیگران را محک زند. علوم معنوی نیز بر پایه اصولی بنا نهاده می شوند که افراد می توانند دستاوردهای معنوی خود و دیگران را با توجه به این اصول بسنجند و سره را از ناسره تشخیص دهند.

برای روشن شدن این مطلب به هرم رشد فکری باز می گردیم و به جایگاه معنا که بالاتر از تفکر است دقت می کنیم.

نکته اول: معنا و مفهوم این برتری یعنی اینکه دستاوردهای معنوی علاوه بر در بر داشتن اصول علمی باید اصول اضافه تری نیز داشته باشند.

به عبارت دیگر بعضی از دستاوردهای معنوی ممکن است توسط دانش مردمان زمانه خود قابل باور و تجزیه و تحلیل نباشند ولی به هیچ وجه نمی توانند ناقض پنج اصل علمی باشند.

نکته دوم: بالندگی معنا در مرحله سوم رشد فکری ممکن می شود و این یعنی فرد علاوه بر قرار گرفتن در روند رشد فکری در شرایط عادی توانسته است مرحله دوم را که حد واسط مرحله اول و سوم است به خوبی طی کند تا به مرحله سوم برسد( ممکن است افرادی به یکباره درهای معنویت به روی آنها گشوده شود و به راحتی قدم در عالم معنا گذارند که این نتیجه قدرت تفکر قوی یا ریسک پذیری و قدرت بالای آنها در پشت کردن به روال های عادی و رایج دورانی است که در آن زیسته اند ولی در هر صورت ناقض روال های پیشین رشد فکری نخواهند بود)

این بدان معناست که او هموراه مدافع فعالیت های علمی، فرهنگی و هنریِ تقویت کنند تفکر و معنویت خواهد بود، توجه به سلامت و آراستگی جسم و ظاهر دارد، سیر و سیاحت در زمین و احوالات زندگی اقوام و ملل مختلف را وسیله ای برای کسب دانش و بالابردن درک و فهم خود دانسته و اهل مطالعه و دانش پرور است.

نکته سوم: چون در هر صورت مرحله تفکر را پشت سر گذاشته و همواره به دلایل و چرایی امور می اندیشد پس به اصول علم اخلاق که دلایل روانشناختی و جامعه شناختی خاص خود را دارند پایبند بوده و همواره در جهت گسترش آنها فعالیت دارد.

نکته چهارم: چون پایبندی او به اصول وقوانین معنوی درونی است و برخواسته از قدرت بالای تقکر اوست( تقوای الهی دارد) برای خود حق وحقوق ویژه و خارج از نظم و عدالت قایل نیست( هرچند که برای ارتقا و تقویت قوانین در جهت خیر عمومی و گسترش بیشتر عدالت در جامعه فعالیت داشته باشد)

نتیجه گیری: معنویت بر چهار پایه زیر استوار است.

1_ اصول علمی را رعایت کرده و ناقض آنها نخواهد بود(رعایت اصول علمی )

2_ مدافع علم، فرهنگ، هنر، سیر و سیاحت در زمین و احوال اقوام و ملل و سلامت و تندرستی و آراستگی جسم است ( مدافع پیشرفت و خیر جمعی)

3_ کاملا مقید به رعایت اصول اخلاقی است ( رعایت اصول اخلاقی)

4_ حق و حقوق ویژه ای نسبت به مردم عادی برای خود در نظر نمی گیرد( مدافع عدالت)

--------------------------------------------------------------------------------------------

1_ تاریخ علم رشته و شاخه‌ای از تاریخ است که به بررسی چند و چون تغییر درک انسان از دانش و علم و فناوری در درازای هزاره‌ها می‌پردازد؛ و اینکه چگونه این درک، دستیابی به پیشرفت علمی نوین را برای ما ممکن ساخته‌است. از جمله زمینه‌های پژوهش در این رشته می‌توان به تأثیرات فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی بر علم و دانش و فناوری اشاره‌کرد.

نوآوری‌های دانش و فناوری در بسیاری از نقاط جهان پیشینه دارند و هند، ایران، یونان، چین و مصر در این زمینه سهم بسزایی دارند.

تاریخ علم دانشی است در راستای بررسی و بیان چگونگی وقایع علمی و نیز، تبیین چرایی وقوع آن‌ها. در اینکه علم و دانش بعلت عجین بودن با نطق بشری عمری تقریباً به اندازه نوع بشر دارد شکی نیست. خاستگاه علم بشر مطابق با حضور او در هر نقطهٔ کره زمین بوده‌است. اما آنچه می‌توانیم به آن استناد کنیم مکتوباتی است که تاریخ ثبت بسیاری از وقایع علمی را از سده‌های ۶ قبل از میلاد مسیح در مناطق مصر و بابل و در میان فنیقی‌ها گزارش می‌نماید. ویکی پدیا

1_ اصول علمی علم تولید کردنی نیست، علم را میتوان فرا گرفت یا توسعه داد یا کشف کرد. علم، روشی است نظام مند درباره نگرش انسان به طبیعت که با روش های معین بدست می آید و هدف آن برقراری رابطه ثابت بین پدیده هاست.

انسان به منظور مقابله با طبیعت به شناخت پدیده های پیرامون خود پرداخت. انسان اولیه با شنیدن صدای رعد و برق که همراه با باران شدید و احتماال جاری شدن سیل بود، لحظه های پر اضطرابی را سپری کرد. تاریخ نشان می دهد که بشر ابتدایی چنین پدیده هایی را به خدایان، شیاطین و سایر عوامل ماوراء الطبیعه نسبت می داد. اصول علمی علم تولید کردنی نیست، علم را میتوان فرا گرفت یا توسعه داد یا کشف کرد. علم، روشی است نظام مند درباره نگرش انسان به طبیعت که با روش های معین بدست می آید و هدف آن برقراری رابطه ثابت بین پدیده هاست. علیرضا نوربخش بروز شده ۱۳۹۸/۱۰/۱۱

اصول علمی روش تحقیق اصول علمی - علیرضا نوربخش PM 3:06 7/21/23, https://public-psychology.ir/1398/10/scientific-principles/ 2/4

زمانی فرا رسید که انسان دریافت پدیده های طبیعی را می تواند بر مبنای علل طبیعی تبیین کند. این فهم، یک مرحله مهم و نقطه آغاز علم به عنوان یک روش منظم برای حل مشکلات بود. گرچه سرعت این فرایند بسیار ُکند بود، اما موجب شد که برداشت های خام و غیر منظم، جای خود را به مشاهده های منظم بدهد و به تدریج آزمون دقیق فرضیه های کنترل شده شروع شود. علم در زبان فارسی به معنایی متفاوت و عام تر از معادل انگلیسیش)science )به کار می رود. در این مفهوم علم معادل هر نوعی از دانش)knowledge )است. واژه علم در این مفهوم کلی شامل هر نوع آگاهی نسبت به اشیاء، پدیده ها، روابط و غیره است. پاسخ به این پرسش که علم چیست؟ در ابتدا ساده به نظر می رسد. ممکن است پاسخ دهیم که علم تلاشی است برای فهم و یا تفسیر جهان. این پاسخ به نوعی درست است اما دقیق نیست. چون ایدئولوژی ها نیز تلاشی در راستای فهم و تفسیر جهان اند ولی در دایره علم قرار نمی گیرند. علم، روشی است نظام مند درباره نگرش انسان به طبیعت که با روش های معین بدست می آید و هدف آن برقراری رابطه ثابت بین پدیده هاست.

2_ اصول علم عبارت است از:

۱ جبرگرایی مبنی بر اینکه تمام رویدادها علل طبیعی دارند. به عبارت دیگر جبرگرایی ناظر بر این است که حوادث نه تصادفی هستند و نه تحت کنترل رویدادهای غیرطبیعی. در روانشناسی و علوم تربیتی وقتی گفته می شود رفتار انسان جبری است، نه به معنای تقدیرگرایی بلکه مطابق با معنای جبرگرایی علمی، به این معناست که انسانها به دالیلی رفتار می کنند که می توان بر حسب قوانین طبیعی جهان آنها را فهمید.

۲_ تجربه گرایی یعنی علم برای تایید یا رد ادعاها به شواهد واقعی و داده های تجربی متکی است. شهود، ایمان و حتی منطِق صرف کافی نیست.

۳_ تکرار پذیری دانشمندان قبل از پذیرفتن یافته ها، خواستار تکرار پذیر بودن آنها هستند. یافته ای که صرفا برگرفته از شانس باشد اعتبار ندارد.

۴_ ابطال پذیری یافته های علمی باید ابطال پذیر باشند، یعنی قابل آزمایش باشند و به روشی بتوان نشان داد که غلط هستند. علم دنیای قطعیات نیست. هر آنچه علمی است ابطال پذیر است.

۵_ ایجاز (امساک( یک دانشمند در جستجوی ساده ترین تبیین برای یک پدیده است. ایجاز یعنی صرفه جویی (امساک). اگر دو تبیین برای یک پدیده وجود داشته باشند، آنکه به مفروضات کمتری نیاز دارد، ارجح است.

اصول علمی روش تحقیق اصول علمی - علیرضا نوربخش PM 3:06 7/21/23, https://public-psychology.ir/1398/10/scientific-principles/ 2/4

آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟...
ما را در سایت آیا مایلید عینک تون را عوض کنید ؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 629khordad13880 بازدید : 63 تاريخ : شنبه 31 تير 1402 ساعت: 21:49